افشای تلویحی شوی تلویزیونی در باره ترانه موسوی

 

جام جم حکومتی :  سید حسین شاهمرادی، برادر همسر ترانه موسوی(احتمالا مقیم کانادا) در نامه‌ای به مهدی کروبی داده و در روزنامه امروز جام‌جم منتشر شده، ضمن گلایه از مواضع کروبی، در انتهای نامه تلویحا بخشی از اظهارات کروبی درباره چگونگی تولید گزارش سیما درباره ترانه موسوی را تایید کرد.


به گزارش آینده در این نامه که به امضای یک روحانی به‌نام شاهمرادی نوشته شده آمده است:
صفحه نخست آخرین شماره روزنامه اعتمادملی و نوشته ای از یار قدیم انقلاب و مبارز نستوه دوران ستم شاهی، برای من بهتی دیگر بود. برای من که خود را شاگرد کوچک بزرگان انقلاب می دانم و به تلمذ محضر بزرگان مباهات می کردم، برای من که خود را فرزند انقلاب می پندارم و سرباز ولایت.
...
نمی دانم و نمی گویم که آراء شما چه بوده و دیگری. اما می دانم و می گویم که نمی شود و نباید برای اثبات رای و نظر خود یا بازگرداندن اعتبار سیاسی هر موضوعی را بازگفت و بانگ برآورد.
اینک نیز از جایگاه طلبه و تلمیذ، سوالی دارم و از دانشمندان مجلس و جنابعالی که سوابق مبارزاتی و همراهی و همدلیتان با انقلاب بر همه آشکار است، که آیا دوشادوشی دین و سیاست را عاقبت این است؟ هزینه دستیابی به اغراض سیاسی چیست؟ و آیا هدف و نظر امام راحل رحمه الله علیه در پایه گذاری این نظام و رهبر معظم انقلاب و بزرگان مبارز و رسیدن به جامعه ای آرام و آرمانی، متخلق به اخلاق اسلامی و آموزه های ناب الهی، با اوضاع این دو ماهه دشوار نسبتی دارد؟ آیا اگر یاران امام و ا نقلاب با همه خدمت و ارادات دامان صبر از کف نهادند می توان از دیگران انتظار تاب و طاقت داشت؟ و می شود مسائل سنگین سیاسی نظام را چنین ساده انگاشت؟

 

جناب آقای کروبی

 

در دیداری که دریافته بودید که برنامه تلویزیونی خانم ترانه موسوی به طریقی با خانواده ما ارتباطی دارد ماجرا را از بنده جویا شدید و عرض کردم که بنا به مسائل و مصالحی که باور داریم این قصه را برای هیچ یک از بزرگان نگفته ام و نخواهم گفت؛ چرا که توطئه رسانه های بیگانه را می دانم. فتنه انگیزی دشمنان را دیده ام و ناصبوری دوستان را چشیده ام. اصرار ورزیدید. خاموش ماندم. قول دادید که تنها برای اطلاع خود کنجکاوید حتی نه برای نقل قول های خاص. قول شما و ارادت این کمترین به امام، آن مراد فرزانه ای که لباس عالمان بر تنم پوشاند، قفل سکوتم را نزد شما و تنها شما شکست تا در سینه شما و تنها شما بماند و عرض کردم که قصدم فقط افشای توطئه دشمنان و خاموش کردن فتنه آنان بوده و شنیدید. لیکن با کمال تعجب و تحیر 26 مردادماه بخشی از عرایض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الکترونیکی روزنامه جنابعالی و به اسم و امضای شما درج شد. چه دشوار بود برای من باور این عهدشکنی. ناباورانه مطلب را خواندم و تاسف و دریغم علاوه شد آن گاه که دیدم آنچه گفته ام، نگفته اید!


آبی بود و از جوی برفت، تیری بود و از چله گذشت. لیکن این سوال باقی است که گفته شما، دوا بود یا درد؟ با این کار، کمکی به انقلاب شد یا جریان های سیاسی این سو و آن سو، کام خود از آن گرفتند؟ حریم انسان پاس داشته شد یا اصول اخلاق مراعات گردید؟


برای من که شما را یار و دلسوز نظام می دانم هرچند در مواضع شما نبوده و نیستم باور ناکردنی بود و شگفتی آور! چه زمانه ای است این زمان که آب و آبرو را بهایی نیست. عالمان از علم درمی گذرند و عهدها فراموش می شود به آسانی.